هفت روز سیما در مهر؛

جواد رضویان و سیامك انصاری چرا سكوت كردند؟

جواد رضویان و سیامك انصاری چرا سكوت كردند؟

آخر پخش صفر بیست و یك و سكوت كارگردانان آن در مقابل انتقادها، واكنش ها به اظهارات رئیس رسانه ملی درباره اعتماد مخاطبان و حواشی حضور بازیگران در تبلیغات از رویدادهای این هفته سیما بود.



خبرگزاری مهر -گروه هنر- عطیه مؤذن: «هفت روز سیما» عنوان بسته خبری-تحلیلی ویژه ای است که در انتها هر هفته به بازخوانی اهم تحولات خبری در رابطه با متن و حاشیه تولیدات صداوسیما و اتفاقات پیرامونی آن در طول هفته می پردازد.
در این بسته خبری هفتگی سعی کردیم در کنار خبرهای رسمی فعالیت برنامه سازان و مدیران سیما، نیم نگاهی به حواشی رسانه ای و حتی شایعاتی که به رغم غیررسمی بودن می توانستند در اخبار در رابطه با سیما تأثیرگذار باشند هم داشته باشیم.
امروز پنجشنبه ششم آذر ماه می توانید با شصت و دومین بسته خبری «هفت روز سیما» در مرور متن و حاشیه اتفاقات تلویزیون و خارج از تلویزیون در هفته ای که گذشت، با ما همراه شوید.
چهره هفته؛ سیامک انصاری و جواد رضویان
شاید این هفته تلویزیون بیشتر از همه روزهای دیگر اتفاقات نابهنگام و حاشیه های مختلفی تجربه نمود که هر یک به چهره یا شخصیتی می رسد که می توانست در این آیتم هفتگی بررسی شود. از چهره هایی که تلویزیون از دست داد تا مجریانی که حاشیه سازی های معمول آنتن را رقم می زنند و یا کارگردانی که یک مرتبه دیگر با قهر از تلویزیون برجسته شد و چهره های دیگری که حتی بدون مرور نام هایشان انتظار می رود هر از گاهی از آنها بنویسیم، اما اتفاقاً این دفعه دو چهره ای انتخاب شدند که «سکوت» شأن برایمان مهم بود.
سیامک انصاری و جواد رضویان که اخیراً دستپخت مشترک آنها با عنوان «صفر ۲۱» روی آنتن شبکه سه رفت، برای نخستین بار در یک همکاری مشترک قرار بود مدتی مردم را با سریال طنزشان شاد کنند. پس هم کارگردانی کردند و هم هر دو بازیگران این سریال شدند. بازیگرانی که مخاطب با هر دویشان خاطره های بسیاری داشت؛ از طنزهای نود شبی مهران مدیری تا سریال های کمدی ای که طی چند دهه روی آنتن رفته است و هر یک جذابیت هایی برای همراه کردن مخاطب با خود داشتند. «صفر ۲۱» هم از ابتدا با همین رویکرد که مقرر است خاطره طنزهای نود شبی را زنده کند خبری شد.

در عین حال نه تنها این خاطره زنده نشد که مخاطب هر بار با توقع طنازی و یک کمدی مفرح به تماشای آن می نشست و آنچه نصیبش می شد قصه هایی روتین با تک شوخی هایی بود که از فرط تکرار در شبکه های اجتماعی تلگرامی و حتی آیتم های اینستاگرامی هیچ خنده ای بر لب نیاورد و گاه فقط باعث حیرت شد.
حتی برخی قسمت ها مثل حضور در باشگاه ورزشی که آن هم از ویدئوهای یک باشگاه ورزشی ایده گرفته شده بود بیشتر خود بازیگران را به خنده انداخت تا مخاطب را!
داستان سریال هم آنقدر بی رمق برای کشش قصه بود که ایده طنز ۹۰ شبی در ۲۵ قسمت به پایان رسید و حتی برای بسیاری سوال شد که فصل های بعدی این مجموعه با این میزان از کیفیت چگونه مقرر است ادامه پیدا کند.
در همین مدت برخی بازیگران سریال و حتی نویسندگان گفتگوهای مختلفی با رسانه ها داشتند و در مقام پاسخگویی نسبت به خروجی ای که روی آنتن رفت برآمدند. از بازیگری که همان ابتدا گفت نباید این سریال با آثار مهران مدیری مقایسه شود تا همین اواخر که سیاوش طهمورث اعتراض کرد که فیلمنامه ای که خوانده با آنچه روی آنتن رفته، متفاوت بوده است.
و در تمام این مدت رسانه ها منتظر بودند تا خود رضویان و سیامک انصاری بعنوان کارگردانان و سازندگان سریال توضیحی، تشریحی یا حتی بهانه و عذری در باب آنچه ساخته اند ارائه نمایند اما دریغ از حتی یک پست اینستاگرامی. این سکوت آخر بندی مناسبی برای تجربه مشترک دو بازیگر محبوب در قاب سیما نیست.
حاشیه هفته؛ رئیس صداوسیما و یک جمله شفاف سازی نشده
«صداوسیما در رأس اعتماد مردم قرار دارد» این جمله رئیس صداوسیما این هفته سر و صدای زیادی به پا کرد و از آن سوی مرزها تا همین حوالی رسانه های مختلفی به آن واکنش نشان دادند. حتی در شبکه های اجتماعی هم بعضی از نخبگان و کارشناسان و مردم عادی از زاویه های مختلفی این جمله را بررسی کردند. عده ای هم آنرا به شوخی رئیس صداوسیما تعبیر کرده و حتی نقدهای تندی را نشان دادند.
از همه مهمتر اینکه رئیس صداوسیما این گزاره را برپایه نظرسنجی ها مطرح کرده بود و این گونه به آن قوت بخشیده بود که «آخرین نظرسنجی ها نشان داده است که رسانه ملی جایگاه ویژه ای میان مردم هم از منظر اعتماد عمومی و هم میزان رجوع و علاقمندی دارد»
هرچند علی عسکری در جملات بعدی از میزان رجوع و علاقمندی به صداوسیما هم گفت و شاید این جملات بیشتر می توانست برپایه آمارهای خود صداوسیما مورد تحلیل و ارزیابی و نقد قرار بگیرد اما آنچه دستخوش قضاوت های مخاطب شد همان گزاره اولیه رئیس صداوسیماست که بیشتر برای مخاطب به ابهام ها دامن زد.

شاید بهتر بود علی عسکری یا حتی صداوسیما در کنار جملات کلی و غیرقابل ارزیابی ای چون «صداوسیما در رأس اعتماد مردم قرار دارد» که احتیاج به توضیح و مشخص کردن محورهای این اعتماد دارد باب گفتگو و گفتمان در اینباره را هم باز می کرد تا دستخوش تأیید و تکذیب های مطلق قرار نگیرد.
به طور مثال با یک فرض اولیه خیلی از مردم شاید حتی بیشتر از خبرگزاری های رسمی از رسانه ملی انتظار داشته باشند که اخبار دست اول حوادث طبیعی، اتفاقات اجتماعی، فساد اقتصادی و حتی درگذشت چهره ها را پوشش دهد. مثلاً ترجیح می دهند به محض شنیدن خبر ناخوشایند درگذشت یکی از چهره ها شبکه های سیما را بالا و پایین کنند و با حتی دیدن یک زیرنویس شبکه خبر نسبت به قطعیت و حتمیت ماجرا اطمینان حاصل کنند. این حتما سویه ای از «اعتماد» را شامل می شود.
ویا چند ماه پیش بود که جمله ای در رسانه ملی سبب شد مردم نسبت به سلامتی شیر احساس خطر کنند و طبق آمار فروش شیر با افت و رکود محسوسی مواجه شود. اینها شاید حداقلی ترین مثال ها برای رجوع و میزان تأثیرپذیری و اعتماد مردم به رسانه ملی باشد و اتفاقاً صداوسیما می تواند با باز گذاشتن فضای گفتمانی در جهت «آن چه معتقد است» یا «آن چه هست» به «آن چه باید باشد» هم نزدیک تر شود.
صداوسیما نهاد عریض و طویلی که بارها حتی مخالفانش به تأثیرگذاری آن صحه گذاشته اند و اساسا بیشتر از اینها می تواند وارد میدان بازی برای جذب اعتماد سازی و رجوع مخاطبان شود حتی با شفاف سازی نسبت به آنچه می گوید. چندی قبل هادی حجازی فر که با فیلمهای همین چند سال گذشته توانست ستاره ای در بین بازیگران سینما شود با حضور در برنامه تلویزیونی «نقد سینما» بیان کرد که «بر خلاف چیزهایی که خودم در دوره ای می گفتم کاملاً اعتقاد دارم که تلویزیون به شدت بیننده دارد…» و مثال می زد که چطور پس از این همه فیلم سینمایی او را در دوره افتاده ترین روستاها به واسطه یکی دو سریال تلویزیونی اش می شناسند.
قطعاً این رسانه ظرفیت مهمی برای تأثیرگذاری جمعیت ۸۰ میلیونی دارد و می تواند با فراتر رفتن از یک گزاره تک جمله ای، باب گفتمان درباره آنرا هم باز کرد تا در فضایی غبارآلود مورد بررسی قرار نگیرد؛ تأثیرگذاری و دامنه نفوذی که امروز رسانه ملی دارد، نباید به واسطه طرح ادعاهایی کلی، باب انتقاد و گفتگو درباره نقاط ضعف این رسانه مهم را مسدود کند.
نکته هفته؛ بازی تبلیغاتی!
همان قدر که دو آیتم پیشتر گفتیم از سکوت عجیب سازندگان «صفر بیست و یک» و همینطور سیامک انصاری گفتیم حالا باید به نقش پررنگ وی در یک آگهی تلویزیونی اشاره نمود که این روزها واکنش های انتقادی و طنازانه خیلی از کاربران فضای اجتماعی را به دنبال داشته است. بخصوص که حضورش در تبلیغات با شخصیت واقعی او و درست پس از سریالش که آنجا هم شخصیتی رئال داشت همراه شده است.
فراتر از سیامک انصاری که جدید ترین حضور یک بازیگر در تبلیغات تلویزیونی است هنوز دو قطبی پررنگی نسبت به حضور چهره ها در وادی تبلیغات دیده می شود. حضور بازیگران هر بار مورد نقدها و بازخوردهای مختلفی قرار می گیرد.

فرقی هم ندارد که نوید محمدزاده بازیگر سینمای ایران باشد که اساساً ارتباطی با تلویزیون و سریال و حتی یک ساعت مهمانی دورهمی های برنامه هایش را ندارد یا بازیگری که مدت هاست با این رسانه کار نمی کند همچون محسن کیایی بلکه هر بار دو قطبی دفاع و انتقاد به حضور بازیگران در تبلیغات تلویزیونی پررنگ تر می شود.
دو قطبی ای که یک طرف آن اعتقاد دارد بازیگر شأنی دارد که نباید آنرا به سادگی در تبلیغات تجاری و آگهی بازرگانی به حراج بگذارد و طرف دیگر آن با استناد به همین رویه در مدیوم جهانی آن و حتی برای چهره هایی در حوزه سینما، ورزش، موسیقی و عرصه های پول سازی که شاید نیازی هم به وجه مالی تبلیغات نداشته باشند از این مقوله دفاع می کند.
هرچند این روزها دلیل دیگری هم بر می شمارند که در این اوضاع کرونایی و بلاتکلیفی و تعطیلی پروژه های سینمایی بازیگران هم بیشتر به تبلیغات روی می آوردند و آنرا هم مزید بر علت پرکار شدن بازیگران در میدان بازی جدیدشان می دانند. با این وجود در همین شرایط آنها که شانس کمتری دارند و اتفاقاً شاید نیاز بیشتری هم به حضور در پروژه های تبلیغاتی داشته باشند بازیگران کمتر چهره ای هستند که اتفاقاً ورودی هم نداشته اند.
اتفاق هفته؛ خداحافظی با نخستین روحانی سلبریتی سیما
شاید برای بچه های هم اکنون کمی عجیب باشد که بدانند زمانی که هنوز عمو پورنگ و عمو قناد و اصلاً هیچ عمو و خاله ای در تلویزیون نبود یک روحانی توانست هم معلم بچه ها باشد هم عمو هم کوشش کرد جای بسیاری از دل خوشی های نداشته کودکانی را بگیرد که یا در انقلاب یا جنگ یا از دست دادن ها و تلخی های روزهای به جا مانده از این دوران ها، روزگار سپری می کردند.
عمو راستگو؛ که تلاش می کرد هم درس دین بدهد و هم دنیا و اصلاً معتقد نبود این دو باید به غیر از هم باشند و برای همین هم بود که خودش مبتکر بسیاری از برنامه های تعلیم و تربیت ویژه کودکان شد تا بتواند در فضایی مفرح و سرگرم کننده درس های جدی و رسمی نظام آموزشی و تربیتی باشد. شاید البته باز هم برای این بچه ها عجیب باشد که همه بار این تعلیم مفرح و تربیت های سرگرم کننده را یک روحانی به دوش می کشید که شاید حتی از سوی طیفی از هم صنف هایش در زمان خود طرد یا نکوهش هم می شد.

حجت الاسلام محمدحسن راستگو از نخستین روحانیونی است که توانست با خلاقیت هایش به یک جایگاه ویژه برسد و بدین سان خاطره جمعی چند نسل را رقم بزند. شاید این روزها اگر طی این چند دهه بخواهیم روحانیون محبوب و مشهور و به شکلی سلبریتی شده تلویزیون را مرور نماییم تعدادشان به انگشت های دو دست هم نرسد و اتفاقاً همین است که ارزش مضاعفی بر اهتمام این روحانیون در خلاقیت های به کار گرفته شأن برای انتقال پیام و پایین آمدن از منبرها برای در ارتباط دو سویه و در سطح مخاطب است. در کنار راستگو، حجت الاسلام قرائتی که سال هاست پرمخاطب ترین روحانی تلویزیون است یا روحانیون دیگری هم بوده اند که بارها توانسته اند تلویزیون را به منبرهایی خانگی برای ارتباط با مخاطب بدل کنند.
روحانیونی که اقبال ویژه ای در جلب توجه خاص و عام با هم داشته اند و حتی همین اواخر حضور یک روحانی در مجموعه نمایشی «بچه محل» یا حضور حجت الاسلام برمایی در مقام مجری برنامه رمضانی یکی دو سالی است که واکنش های جالبی را دریافت کرده است.
در همه این سال ها البته عمو راستگو کمتر در حد یکی دو برنامه تلویزیونی یا گفتگوهایی در همان فضای خاطره انگیز میهمان قاب جادو شد اما در همین هفته و با درگذشت این روحانی یک مرتبه دیگر همه نوستالژی های دهه ۶۰ باردیگر احیا شد و بسیاری تیترهایی چون «روحانی معروف تلویزیون درگذشت» و یا «عمو راستگو درگذشت» را برگزیدند.
این هفته او تنها چهره مشهور و محبوبی نبود که تلویزیون از دست داد و فقدان چنگیز جلیلوند صدای ماندگار و حنجره طلایی دوبله هم حسرتی مضاعف بر تلخی این روزهای مردم شد.
تلویزیون هم البته تلاش کرد با واکنش های رسانه ها و مردم در یادبود این دو چهره محبوب شریک شود و حداقل در حد بازپخش آخرین برنامه ها و گفتگوهای این دو چهره در کنداکتور برنامه ها ادای دینی به آنها نشان داد.
پیشنهاد ویژه؛ مستندی از اسطوره به یاد ماندنی
از شب گذشته تا همین هم اکنون خبر درگذشت مارادونا بازیکن قدیمی فوتبال با عناوینی چون «اسطوره»، «قهرمان»، «مارادونای بزرگ»، «دست خدا» و با خاطره های خیلی از مردم عادی و هنرمند و چهره های ورزشی و غیرورزشی انتشار یافته است.
خاطره هایی که خیلی هم به فوتبال دوستی ارتباطی ندارد و حتی امکان دارد یک آدم عادی در گوشه ای از جهان با یک کار خیلی بی ارتباط به فوتبال باشید که از مارادونا و روحیاتش تاثیر گرفته باشید. از او انرژی گرفته باشید و یا احساس کرده اید از اینکه مردی از حاشیه نشینی و از فقر به اسطوره تاریخ جهان فوتبال تبدیل گشته و دست به اتفاقات عجیبی زده است دلگرم شده اید. از آدمی که آورده و دایره تأثیرگذاری اش بر مردمان جهان خیلی فراتر از یک مستطیل سبز بوده است.

حالا اگر فوتبالی هستید و هنوز هم خاطره برچسب های کودکی دهه ۶۰ برایتان تداعی می شود یا اگر طعم آدامس های آن زمانی زیر زبانتان مزه کرده است و باردیگر می خواهید زندگی این اسطوره برایتان مرور شود امشب می توانید با مستندی از زندگی او همراه شوید.
شبکه مستند به بهانه درگذشت دیه گو مارادونا، بازیکن مشهور و برجسته فوتبال آرژانتین مستند «Diego Maradona» را روی آنتن می برد.
این مستند جذاب و تماشایی با بیشتر از ۵۰۰ ساعت فیلمی که هیچگاه دیده نشده ساخته شده است و زندگی فوتبالیست افسانه ای و مشهور آرژانتین یعنی دیگو آرماندو مارادونا را در سال ۱۹۸۰ که در باشگاه ناپولی بازی می کرد به تصویر کشیده است.
مستند سینمایی دیه گو مارادونا (Diego Maradona) یک مستند بیوگرافی و اسپورت به کارگردانی آصف کاپادیا، مستندساز و فیلم نامه نویس اهل بریتانیا است. این مستند در سال ۲۰۱۹ منتشر گردید و با بزرگانی همچون مارادونا، پله، خورخه بوروچاگا، کلودیا ویافانیه (همسر سابق مارادونا)، ماریا روزا مارادونا (خواهر مارادونا) و… به مصاحبه و گفتگو پرداخته است.
این مستند امشب (پنج شنبه ۶ آذر) ساعت ۱۷: ۲۰ روی آنتن شبکه مستند سیما می رود.


منبع:

1399/09/07
23:36:35
5.0 / 5
1407
تگهای خبر: آموزش , بازی , بازیكن , باشگاه
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۸ بعلاوه ۵
Digipa Sports Shoes

دیجیپا

فروش لوازم و کفش ورزشی

digipa.ir - حقوق مادی و معنوی سایت دیجیپا محفوظ است